بسمه تعالی

 

 مهرانه همچون محبوبه است،به کمک او بشتابيم

 نگين حسيني

 Negin @ Lyemail. com

 

 الهي به اميد تو . تو كه نه جاني و نه غير از جان .نه در جان ، نه برون از جان  هميشه همراه . هميشه دوست .هميشه مهربان ...3 هفته پيش محبوبه از ميان ما پركشيد و رفت... ما مونديم وبغغضهايي كه چه دير راه گلومونو بستن....بغضهايي كه ديردلهاي خواب آلوده وتفتيده كويريمون رو بارون زدن....بغضهايي كه دير دشت فولاد و آهن دور برمون رو طراوت دادن..... محبوبه خيلي زود رفت .او فقط سهم كوچك خود را از زندگي مي خواست. سهم كوچك او اكسيژن هوا بود ، نفس كشيدن در كنار ساحل وگاه ديدن چند مرغ دريايي... دويدن دركنار ساحل و صدا زدن مادر ...به راستي مگر محبوبه بيش از اين مي خواست كه اينگونه سهمش را از او دريغ كرديم ؟
خيليها محبوبه را بعد از رفتنش شناختند و خيليها گفتند:اميدواريم محبوبه‌هاي ديگررا فراموش نكنيم. محبوبه‌هايي كه براي كمك به آنها هنوز ديرنشده است. محبوبه فرشته كوچكي بود كه براي كمك به بقيه مريضهاي مثل خودش آمده بود و آنقدر ماند تا همه كارها درست شد ، همه ما با هم آشنا شديم وبعد رفت و آسوده رفت .محبوبه فقط زمزمه اي بود كه ما را بيدار كرد تا نگذاريم به همين راحتي اميد او به زندگي دوباره ي دوستانش به ياءس تبديل شود . ومن امروز وقتي داشتم مطلبي درباره ي مهرانه تايپ مي كردم دائم به جاي مهرانه مي نوشتم محبوبه .... مهرانه 19 ساله با پرپر شدن محبوبه همه اميدش را از دست داده است . او با حال خرابش ماهي يك بار هم كه شده با اكسيژن به ديدن محبوبه مي رفت.
مهرانه از بدو تولد با اين بيماري همراه بوده است . شايد باور اينكه يك انسان 19 سال حتي يك لحظه طعم سلامتي رو نچشيده باشد براي خيليها دشوار باشد  مهرانه به دليل بيماري خودتوان رفتن به مدرسه را هم نداشته ولي در منزل به كمك مادرش كه معلم بازنشسته مي باشد درسها را خوانده و توانسته ديپلم بگيرد . پيشرفت بيماري او باعث شده تا مشكل ديابتي هم پيدا كند.در حال حاضر75 درصد ريه تخريب شده و به طوردائم به دستگاه اكسيژن نيازمند است . تنها راه درمان مهرانه پيوند هر دو ريه مي باشد كه آن هم به دليل كمبود امكانات قبل وبعد از عمل در ايران ممكن نيست.درست مثل محبوبه . براي اعزام به خارج هزينه اي معادل 250 هزار دلار لازم است كه ازتوان خانواده ي مهرانه خارج است. دكتر كوتيل ، پزشكي كه محبوبه را هم معاينه كرده بوداعتقاد دارد كه در صورت عمل مهرانه تا 98 درصد شانس بهبود وجود دارد. پدر و مادرش براي پرداخت هزينه هاي درمان او مجبور به فروش خانه شده اند . با ديدن مهرانه ، باوراينكه اين دختر ضعيف و ريزاندام 19 ساله باشد برايم دشوار بود .
مهرانه قائمي كه بيماري 19 ساله اش او را نا اميد و خسته كرده مي گويد : از زماني كه متولد شدم بيمار بودم. هرگز لذت سلامتي را نچشيدم . تا زماني كه كودك بودم و بيماريم آنقدر حاد نبود ،نداشتن سلامتي آنچنان مفهومي نداشت . اما حالا با وخيم شدن حالم اين كمبود برايم غير قابل تحمل شده است . اميدوارم پس ازلطف خداوند كه تا به حال شامل حال من بوده و مرا تا اينجا ياري رسانده ، افرادي انسان دوست باشند كه مرا ياري دهند . تنها آرزوي من اين است كه روزي بتوانم مثل تمام همسالانم فعاليت كنم و ادامه تحصيل بدهم. به اميد روزي كه راه نجاتي براي  من و ديگر بيماران سي اف در ايران پيدا شود .مادر مهرانه كه يك دختر ديگرش را هم به دليل ابتلا به سي اف از دست داده مي گويد : بيماران سي اف (سيستيك فايبروسيس)در ايران در رفاه نيستند.امكانات دارويي و مراقبتها را ندارند و هيچ كس هم حاضر نشده براي اين كودكان بيگناه قدمي بردارد و آنها معمولا در سنين 3 تا 5 سالگي از بين مي روند . بعد از تولد مهرانه كه بيماري او معلوم شد ، خودم دست به كار شدم و تمامي زندگي و حتي مسكن خود را فروختم و طي اين نوزده سال تمامي امكانات دارويي و دستگاهها و روشهاي مراقبت را فراهم نمودم . حتي امكانات تحصيل دخترم را در منزل و زير دستگاه اكسيژن فراهم نمودم تا او ديپلم خود را گرفت . سالهاست از مسئولين درخواست كمك كردم كه بتوانيم دخترمان را به خارج از كشور ببريم ولي هيچ كس متوجه رنج و درد ما نشد و همه جواب منفي دادند و حالا 75 درصد ريه دخترم تخريب شده و به طور شبانه روز زير دستگاه توليد اكسيژن پرتابل است و ديگر نمي تواند هيچگونه فعاليتي داشته باشد . فقط چون به نقاشي بسيار علاقه مند است گاهي به خاطر پر كردن اوقات فراغت خود به نقاشي پناه مي برد .
مادر مهرانه از همه ي انسانهايي كه درد او و دختربيمارش را درك مي كنند تقاضاي كمك مي كند و مي گويد : نمي خواهم دخترم نا اميد شود. نمي خواهم او محكوم به مرگ شود در صورتي كه راه نجاتي هست . مهرانه دوران جواني اش را با اضطراب و ترس از مرگ سپري مي كند در صورتي كه همسالان او با شور و اشتياق به فعاليتهاي اجتماعي خود ادامه مي دهند و مهرانه حتي نمي تواند چند قدم راه برود. اميدوارم دستهاي خيرمردم در سراسر اين كره خاكي به ياري يك دختر جوان بشتابند و
چشم هاي مضطرب و نگران او را از اين انتظار و بلاتكليفي نجات دهند . دخترم با آن حالش لا اقل ماهي يكبار همراه اكسيژن به ديدن محبوبه مي رفت . با پرپر شدن محبوبه دخترم اميدش را از دست داده است . محبوبه گلي بود كه در ابتداي بهار زندگي پرپر شد. اميدوارم براي مهرانه دير نشود . ديگر حتي قادر به تامين هزينه ي داروهاي او هم نيستم.هزينه ي داروها بدون رژيم غذايي خاص ماهانه بين 150 تا 300 هزار تومان است .... مادر مهرانه اينها را مي گويد و در آخر شعر معروف فردوسي را مي خواند و تمام ...
بني آدم اعضاي يكديگرند              كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوي به درد آورد روزگار     دگر عضوها را نماند قرار...
نگاهم به گزارش محبوبه مي افتد .. پشت ميله هاي سبز پيكر بي جان  فرشته ي كوچك ما افتاده بود . شما باز هم از كنارش رد مي شديد .. حالا ما محبوبه اي نداشتيم.
محبوبه هم رفته بود . مثل پرهام .. مثل هزاران كودك بيگناه ديگر كه پيش از او رفته بودند . به راستي مگر محبوبه چه مي خواست كه اينگونه سهمش را از او دريغ كرديم ؟ هنوز هم دير نشده . شايد شيريني زندگي بخشيدن به مهرانه ، تلخي وداع محبوبه را از ياد ما ببرد
شماره حساب 705727 ، بانك ملي ، شعبه ي آموزش و پرورش كرج ، كد 2631 ، به نام مهرانه قائمي جهت دريافت كمكهاي هموطنانمان در داخل كشور و حساب ارزي شماره 114061 بانك صادرات ، كد شعبه ي 4180 با سورت کد BSIRIRTHTAK براي دريافت كمكهاي ارزی هموطنان ساكن اروپا در نظر گرفته شده است
يادتان باشد روزي‌ همه‌ متعلق‌ به‌ جهان‌ مردگان‌ خواهيم‌ بود. اما مي‌پنداريم‌ مي‌توانيم‌ از دام‌ مرگ‌ بگريزيم‌. هميشه‌ از آينده‌ مي‌ترسيم‌. اما وقتي‌ چشم‌ بر دنيا مي‌بنديم‌ هر آنچه‌ را داشتيم‌ جا مي‌گذاريم‌ و با دست‌هاي‌ خالي‌ مي‌رويم‌.
ا
گر غافل‌ نبوديم‌. امروز شايد نگاه‌ «محبوبه‌» با ما بود
يا علي ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


webmaster@mkamali.com

حق کپی محفوظ است . نقل مطالب با ذکر ماخذ بلامانع است  

تغييرشکل صفحه 1/1/83